فروشگاه اینترنتی کیدی بوک | مرجع کتاب کودک و نوجوان | وارد شوید | ثبت نام کنید
۰ از ۵
(از ۰ نظر)
ناموجود

جنگی که بالاخره نجاتم داد

عروسک بود. عروسکی نرم و لطیف با چشم های گلدوزی شده و یک لبخند دائمی. دو گیس بلند قهوه ای پشت سرش بافته شده بود، مثل موهای خودم، با دوتا روبان کوچک سبز شبیه آن ها که سوزان بهم داده بود. پیراهن سبزی تنش بود و کفش های ریز پارچه ای داشت.
بهش زل زدم. گفتم: “من بچه نیستم.”
سوزان خیلی آهسته جواب داد: “برای تو درستش کردم.”
می دانستم از مهربانی اش بوده، می دانستم باید بگویم ممنون، ولی واقعا دلم عروسک نمی خواست. گفتم: “خواهرهای استیون وایت عروسک داشتن.” می شنیدم که صدایم بلندتر می شود. “همه‌ی دخترهای خیابونمون عروسک داشتن.” از پنجره نگاهشان می کردم که جلوی در بازی می کنند. عروسک را محکم پرت کردم سمت سوزان. “من نداشتم.”
سوزان گفت: “می تونیم جبران کنیم.”
“نه.” عروسک می خواستم چه کار؟ لباس هایش را عوض کنم، باهاش حرف بزنم و وانمود کنم همیشه مثل دخترهای خیابانمان بوده ام؟ دخترهایی که با دوست ها و مادرهای مهربان و دو تا پای سالم بزرگ شده بودند؟
بارها و بارها به خودم گفته بودم که امسال کریسمس کنترلم را از دست نمی دهم. حالا عصبانیت و هراس داشت می زد بالا. نمی دانستم چه کار کنم. به سوزان زل زدم.
عروسک را چپاند توی جیب روبدوشامبرش و گفت: “برو توی حیاط.”
شانه ام را گرفت و هلم داد سمت در. ” چند بار دور خونه بدو. هر چی تندتر بهتر. برو.”
جیمی گفت: “مامانی واسه من یه عروسک گربه ای درست کرده. ببین!”
سوزان جیمی را برد عقب. “آدا باید بره بیرون تا یه کم آروم شه.”
بدون اینکه ژاکت بپوشم رفتم بیرون. آن قدر توی چمن های یخ زده دویدم و هوای یخی ریه هایم را سوزاند ….
——————————————————–

نویسنده: کیمبرلی بروبیکر بردلی
مترجم: مرضیه ورشوساز
انتشارات: پرتقال
نوبت چاپ: 9
تعداد صفحات: 314 صفحه
وزن: 248 گرم

رده سنی : 12 سال به بالا

شابک: 9786004622141

قیمت:
۴۵,۰۰۰ تومان
این محصول موجود نیست :(
  • 7 روز ضمانت بازگشت کالا
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • ضمانت اصالت کالا
  • ارسال سریع کالا
  • پرداخت آنلاین امن

خرید اینترنتی کتاب جنگی که بالاخره نجاتم داد از کیدی بوک

شعله های جنگ جهانی دوم زبانه می کشد و زندگی همه‌ی مردم بریتانیا را تحت الشعاع قرار می دهد. “آدا”، دختر بچه ای که از معلولیتی در ناحیه‌ی پا رنج می برد و به سختی راه می رود، همراه مادر و برادرش در یکی از شهرهای بریتانیا زندگی می کنند. مادر به خاطر تفکرات پوسیده ای که دارد، آدا را یک معلول ذهنی و مایه‌ی ننگ می پندارد و از نشان دادن او به دیگران امتناع می کند و هر روز موقع رفتن به سر کار در کارخانه‌ی مهمات سازی، او را در خانه حبس می کند. تا این که به خاطر بمباران شهر، دولت تصمیم می گیرد بچه ها را به روستاهای اطراف بفرستد تا آسیب نبینند. مادر اعتقاد دارد هیچ کس آدا را به خاطر وضعیتی که دارد نخواهد پذیرفت به همین خاطر فقط پسرش جیمی را به روستا می فرستد. آما آدا که از این وضعیت خسته شده از خانه فرار کرده و همراه جیمی و بچه های دیگر، راهی روستا می شود. در روستا به خاطر ظاهر کثیف و نامرتب آدا و برادرش، کسی آنها را نمی پذیرد؛ برای همین دولت سرپرستی آنها را به عهده‌ی زنی به نام سوزان می گذارد. سوزان بر خلاف مخالفت اولیه اش با نگهداری بچه ها، کم کم آنها را قبول می کند و آدا را برای درمان به بیمارستانی می برد تا تحت جراحی قرار بگیرد، درست در شب جراحی، کارخانه‌ی مهمات سازی شهرشان مورد اصابت بمب قرار می گیرد و مادر کشته می شود. حالا آدا و جیمی کاملا یتیم و بی کس شده اند و آینده‌ی نامعلومی در انتظارشان است.

ما را دنبال کنید:

اینستاگرام

تلگرام

وزن 284 g

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جنگی که بالاخره نجاتم داد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کالاهای مرتبط

تمامی حقوق این سایت متعلق به کیدی بوک می باشد.

Copyright © 2020 Kidibook