فروشگاه اینترنتی کیدی بوک | مرجع کتاب کودک و نوجوان | وارد شوید | ثبت نام کنید
۰ از ۵
(از ۰ نظر)
ناموجود

اسرار کاخ مارمولک زده

خورشید تازه طلوع کرده بود که صدای زنگ ها دوباره راهروهای کاخ را پر کرد. البته این بار خدمتکاران خوش پوش بودند که مهمانان را بیدار می کردند. تماهش با اینکه با کاروان شکار نمی رفت، برای خداحافظی با شکارچیان از خواب بیدار شد. داشت چکمه‌هایش را می پوشید که در زدند. مادرش سرش را آورد تو و وقتی پسرش را سر پا دید، لبخند زد و گفت: “صبح بخیر! خیال می کردم هنوز خواب باشی.”
بعد وارد اتاق شد. لباس سوارکاری جدیدش را که از مخمل سبز تیره بود، پوشیده بود و کلاه زیبای سوارکاری به سر داشت. بسته ای را که رویش پارچه سیاه کشیده بود، با دقت توی دست هایش گرفته بود.
روی تخت نشست و گفت: “من و پدرت خوش حالیم که تو از اینکه نمی توانی با ما بیایی، ناراحت نیستی.”
قبل از آنکه تماهش اعتراف کند که اتفاقاً کمی عصبانی بوده و حتی آرزو کرده که هیچ ببری پیدا نکنند، شاه بانو به حرفش ادامه داد: “الان به کمکت نیاز داریم.”
شاه پور بلافاصله پرسید: “برای چی؟”
———————————————————
نویسنده: کاتالینا گنسالس بیلار
مترجم: سعید متین
تصویرگر: توماس ایخو
انتشارات: هوپا
وزن: 250 گرم
ابعاد: 210 × 140 میلیمتر
موضوع: انتشارات هوپا
تعداد صفحه: 195
نوع جلد: نرم

قیمت:
۳۰,۰۰۰ تومان
این محصول موجود نیست :(
  • 7 روز ضمانت بازگشت کالا
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • ضمانت اصالت کالا
  • ارسال سریع کالا
  • پرداخت آنلاین امن

خرید اینترنتی کتاب اسرار کاخ مارمولک زده از کیدی بوک

کتاب اسرار کاخ مارمولک زده نوشته ی کاتالینا گنسالس بیلار و ترجمه ی سعید متین با تصویرگری توماس ایخو توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.

در قلعه‌ی “یتسار” همه در حال جنب و جوش بودند تا همه چیز را برای روز تولد شاه بانوی قلعه آماده کنند. پادشاه جشن مفصلی برای آن روز در نظز گرفته و تمام افراد سرشناس کشور را دعوت کرده بود. قرار بود پس از برگزاری جشن در قلعه، تمام مهمانان همراه پادشاه، ملکه و شاهزاده ها برای شکار ببرهای سفید به کوه و دشت های اطراف قلعه بروند. پادشاه دوست داشت یک جفت ببر سفید را زنده به دام انداخته و به عنوان هدیه‌ی روز تولد به شاه بانو پیشکش کند؛ او دستور داده بود در گوشه ای از باغ، قفسی بسیار بزرگ و زیبا با امکانات بسیار برای ببرها بسازند تا در موقع گردش در آنجا، از تماشای ببرها لذت ببرند. تمام شاهزاده ها قرار بود همراه آنها بروند اما به دلیل خطراتی که ممکن بود در طول شکار پیش بیاید، کوچکترین شاهزاده که “تماهش” نام داشت، باید در قصر می ماند و او از این موضوع خیلی ناراحت بود. روز جشن فرا رسید و مهمان ها هر کدام هدیه ای برای شاه بانو آوردند؛ یکی از آن هدایا، یک قفس طلایی، حاوی تخم آبی بسیار زیبا و منحصر به فردی بود که هیچکس نمی دانست متعلق به چه موجودی است و هر کسی درباره‌ی آن حدس و گمانی داشت. یکی می گفت تخم پرنده است، دیگری می گفت تخم مار است، آن یکی می گفت شاید تخم اژدها باشد و… شاه بانو برای اینکه تماهش را خوشحال کند، در زمان غیبتش در قصر، مراقبت از تخم را به او سپرد و خواست تا زمان شکستنش یک لحظه هم چشم از آن برندارد. شاهزاده با خوشحالی مراقبت از آن را پذیرفت و در نبود شاه و ملکه، هر جا می رفت، قفس را هم با خودش می برد. اما بر اثر یک سهل انگاری، قفس را در باغ جا گذاشت و وقتی برگشت تا آن را بردارد، دید که تخم شکسته و جانوری که درونش بوده از قفس رفته! او نمی دانست به مادرش و کسان دیگری که مشتاقانه می خواستند بدانند چه جانوری از تخم بیرون می آید، چه جوابی بدهد تا اینکه…

ما را دنبال کنید:

اینستاگرام

تلگرام

وزن 250 g

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اسرار کاخ مارمولک زده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کالاهای مرتبط

تمامی حقوق این سایت متعلق به کیدی بوک می باشد.

Copyright © 2020 Kidibook