فروشگاه اینترنتی کیدی بوک | مرجع کتاب کودک و نوجوان | وارد شوید | ثبت نام کنید
۰ از ۵
(از ۰ نظر)
ناموجود

جنگی که نجاتم داد

جمعه، صبح خیلی زود، کفش های مام را دزدیدم.
مجبور بودم. تنها کفش هایی بود که توی خانه داشتیم؛ البته به جز کفش های جیمی که حتیبرای پای معیوبم هم کوچک بودند. کفش های مام خیلی برایم بزرگ بودند، اما جلویشان را با کاغذ پر کردم. دور پای مشکل دارم را پارچه ای پیچیدم. بند کفش ها را محکم بستم. کفش ها حس عجیبی می دادند، اما حدس می زدم در پایم بمانند.
جیمی بهت زده نگاهم می کرد. آرام گفتم: «مجبورم بپوشم وگرنه مردم پام رو می بینن.»
گفت: «وایسادی؟ راه می ری؟!»
لحظه ی بزرگی که منتظرش بودم همین بود؛ اما حالا برایم مهم نبود. خیلی چیزها پیش رو داشتیم. «آره … می تونم.» نگاه تندی به مام انداختم که روی تخت پشت به ما خوابیده بود و خروپف می کرد. به من افتخار می کرد؟ ابدا! نشستم و از پله سر خوردم و پایین آمدم. پایین پله ها جیمی کمک کرد بایستم و با هم وارد سکوت صبح زود خیابان شدیم. با خودم فکر کردم یک قدم یک قدم جلو می روم.
حس می کردم قدم بلندتر شده است و این جالبی بود. آسمان کمی صورتی بود. به نظر می رسید سایه ای آبی روی ساختمان ها افتاده است؛ برای همین همه چیز زیباتر از آن بود که در ساعت های بعدی روز می دیدم. گربه ای سر پیچ جیغ کشید؛ داشت چیزی را دنبال می کرد؛ احتمالا موش بود. خیابان کاملا خالی بود.
دست جیمی را سمت راستم گرفته بودم که نیفتم. در دست چپ، پاکتی کاغذی داشتم که برای صبحانه غذا آورده بودم. جیمی گفت ساعت نه صبح باید توی مدرسه اش باشیم. هنوز چند ساعت مانده بود، اما فکر کردم هر چه زودتر راه بیفتیم بهتر است. نمی دانستم چقدر طول می کشد تا من به مدرسه برسم. اصلا دلم نمی خواست مردم به من زل بزنند.
کف خیابان پستی و بلندی داشت، چیزی که من از پنجره ام ندیده بودم. راه رفتن سخت تر بود. کفش ها کمک می کردند، اما….
—————————————————————-

نویسنده: کیمبرلی بروبیکر بردلی
مترجم: مرضیه ورشوساز

وزن: 314 گرم

ابعاد: 19 × 14

تعداد صفحات: 289 صفحه

انتشارات: پرتقال
چاپ: بیست و سوم

رده سنی : 10 سال به بالا

شابک : 9786229532300

قیمت:
۵۹,۰۰۰ تومان
این محصول موجود نیست :(
  • 7 روز ضمانت بازگشت کالا
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • ضمانت اصالت کالا
  • ارسال سریع کالا
  • پرداخت آنلاین امن

خرید اینترنتی کتاب جنگی که نجاتم داد از کیدی بوک

خانم بردلی به همراه بچه هایش آدا و جیمی در شهر لندن در اتاق بالای کافه ای زندگی می کنند. آدا از جیمی بزرگتر است اما به دلیل نقص مادرزادی که دارد مادرش هرگز به او اجازه نداده تا از خانه بیرون بیاید یا به مدرسه برود. پای چپ آدا از مچ، حالت پیچ خوردگی شدیدی دارد به طوری که روی پای او به سمت زمین است. مامی گاهی به آدا اجازه می دهد از پشت پنجره مردم در حال عبور را تماشا کند و برای آن هایی که او را می بینند دستی تکان دهد. مامی همیشه آدا را به خاطر نقصش سرزنش کرده و مثل موجودی اضافی با او برخورد می کند. جیمی هرگاه به مدرسه یا برای بازی به پارک می رود از محیط بیرون برای آدا تعریف می کند. کم کم آدا از این زندگی زجر آور خسته می شود و دور از چشم مامی در اوقات تنهایی تمرین می کند تا روی پاهایش بایستد. اوایل این کار بسیار دشوار و با درد فراوانی همراه است اما بعد از چند هفته او یاد می گیرد که چگونه وزن خود را روی پای سالمش بیاندازد و تعادلش را حفظ کند. یک روز جیمی بعد از بازگشت از مدرسه به مامی می گوید که به خاطر جنگ جهانی و بمباران شهر همه ی بچه ها قرار است تا پایان جنگ به شهری دیگر رفته و سرپرستی آن ها به خانواده هایی دیگر داده شود. مامی با رفتن جیمی موافق است اما بر این عقیده است که آدا با نقصی که دارد باید در خانه بماند چون هیچ خانواده ای دختری با شرایط او را نمی پذیرد. آدا که مدت هاست مخفیانه برای ایستادن و راه رفتن تلاش می کند، امیدوار است که همراه برادرش بتواند خود را به قطار رسانده و از این زندگی زجرآور خلاص شود و…

ما را دنبال کنید:

اینستاگرام

تلگرام

وزن 314 g

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جنگی که نجاتم داد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کالاهای مرتبط

تمامی حقوق این سایت متعلق به کیدی بوک می باشد.

Copyright © 2020 Kidibook